تقسیمبندی شبکه چیست؟
تقسیمبندی شبکه (Network Segmentation) فرآیندی است که طی آن ترافیک ایمیل ورودی از آدرسهای IP مختلف، بر اساس ویژگیهای مختلف مرتبط با برنامه ایمیل شما، تقسیم و هدایت میشود. هدف از این تقسیمبندی، افزایش عملکرد و بهینهسازی سازماندهی ترافیک است.
تقسیمبندی شبکه در واقع یک معماری است که شبکه را به بخشها یا زیرشبکههای کوچکتر (Subnets) تقسیم میکند. هر بخش از شبکه بهعنوان یک شبکه مستقل عمل میکند، که این موضوع به تیمهای امنیتی امکان میدهد کنترل بیشتری بر ترافیکی که وارد سامانههایشان میشود داشته باشند.
با استفاده از تقسیمبندی شبکه، کسبوکارها میتوانند از دسترسی کاربران غیرمجاز به داراییهای ارزشمند خود مانند اطلاعات مشتریان، سوابق مالی و داراییهای فکری (Intellectual Property – IP) جلوگیری کنند. این داراییها اغلب در محیطهای ترکیبی (Hybrid) یا چند ابری (Multi-Cloud) سازمانها قرار دارند، بنابراین ایمنسازی تمام این موقعیتها در برابر حملات سایبری اهمیت حیاتی دارد.
تقسیمبندی شبکه گاهی با عنوان جداسازی شبکه (Network Segregation) نیز شناخته میشود، اما با مفاهیمی چون ریزتقسیمبندی (Microsegmentation)، تقسیمبندی داخلی (Internal Segmentation) و تقسیمبندی مبتنی بر هدف (Intent-Based Segmentation) تفاوت دارد.
مقایسه بین انواع تقسیمبندی شبکه
تقسیمبندی شبکه در مدلهای مختلفی پیادهسازی میشود که هر یک مزایا و سطحی از امنیت را ارائه میدهند. در ادامه، تفاوتهای کلیدی بین تقسیمبندی شبکه (Network Segmentation) و سه نوع دیگر از مدلهای پیشرفتهتر آن توضیح داده شده است:
۱. تقسیمبندی شبکه در برابر ریزتقسیمبندی (Microsegmentation)
ریزتقسیمبندی (Microsegmentation) رویکردی دقیقتر و جزئیتر نسبت به تقسیمبندی شبکه دارد. این روش از فناوریهایی مانند VLAN و فهرستهای کنترل دسترسی (ACL) برای اعمال سیاستهای امنیتی در سطح بارهای کاری (Workloads) استفاده میکند.
برخلاف تقسیمبندی کلی، در ریزتقسیمبندی، سیاستها به صورت مستقیم روی هر بار کاری مجزا اعمال میشوند که مقاومت بالاتری در برابر حملات ایجاد میکند.
این روش مناطق بسیار کوچک و امنتری در شبکه ایجاد میکند و باعث کاهش ارتباطات بین بارهای کاری شده و در نتیجه حرکت هکر بین برنامههای آلوده را محدود میسازد.
همچنین باعث کاهش پیچیدگی مدیریت تقسیمبندی شبکه در محیطهای مدرن میشود.
۲. تقسیمبندی شبکه در برابر تقسیمبندی داخلی (Internal Segmentation)
تقسیمبندی سنتی شبکه اغلب با آدرسهای IP ثابت و پورتهای ورودی/خروجی قابلتشخیص انجام میشد، اما در محیطهای امروزی ابری و توزیعشده، آدرسهای IP دائماً در حال تغییر هستند.
تقسیمبندی داخلی به سازمانها اجازه میدهد تا شبکه و زیرساختهای خود را صرفنظر از مکان آنها — چه در محل و چه در فضای ابری — تقسیمبندی کنند.
این روش امکان کنترل پویا و دقیق دسترسی را فراهم میکند و با پایش مستمر سطح اعتماد کاربران و منابع، سیاستهای امنیتی را بهروزرسانی میکند.
داراییهای حیاتی فناوری اطلاعات ایزوله میشوند تا تهدیدات سریعاً شناسایی و از طریق تحلیل و اتوماسیون مدیریت شوند.
۳. تقسیمبندی شبکه در برابر تقسیمبندی مبتنی بر هدف (Intent-Based Segmentation)
در تقسیمبندی سنتی، مدیریت منابع شبکه بر پایه تعاریف فنی مانند IP و ترافیک انجام میشود، اما فاقد قابلیتهایی مانند کنترل ورود، احراز هویت و ارزیابی اعتماد است.
تقسیمبندی مبتنی بر هدف (Intent-Based) این محدودیتها را رفع میکند. این روش مشخص میکند:
کجا باید تقسیمبندی اعمال شود،
چگونه اعتماد ایجاد میشود،
چه نوع بازرسی امنیتی باید روی ترافیک صورت گیرد.
این مدل ترکیبی از تقسیمبندی سنتی و اصول معماری Zero Trust است و امنیتی تطبیقپذیر و جامع ارائه میدهد.
برخلاف شبکههای تخت (Flat Network)، این مدل تمام داراییهای شبکه از جمله پایانهها، دستگاهها، و کاربران را پوشش میدهد و بر اساس منطق کسبوکار و سطح ریسک یا رفتار مشکوک کاربران تصمیمگیری میکند.
سازمانها میتوانند سطح بازرسی امنیتی موردنیاز برای ترافیک را مشخص کرده و همه ترافیکها را در لحظه ورود رمزگذاری کنند؛ امری حیاتی، چراکه حتی کاربران مورد اعتماد ممکن است ناآگاهانه قربانی بدافزار شوند و راه نفوذی برای مهاجمان باز کنند.
ارتباط تقسیمبندی شبکه با مدل Zero Trust
بهطور سنتی، سازمانها استراتژیهای امنیتی خود را بر پایه مرزهای قابل اعتماد شبکه بنا میکردند. این رویکرد بر این فرض استوار بود که هر فردی که درون دیوارهای فیزیکی سازمان کار میکند قابل اعتماد است و در پشت فایروال شرکت نیز به همان صورت با او برخورد میشود. اما با افزایش دورکاری و استفاده از دستگاههای متنوع برای دسترسی به منابع، این رویکرد دیگر کارایی لازم را ندارد.
در مقابل، مدل امنیتی Zero Trust یا “بیاعتمادی پیشفرض، تأیید همیشگی” بر این اصل بنا شده که فقط افراد مجاز، در شرایط مشخص، با سطح دسترسی مناسب، به منابع مناسب دسترسی داشته باشند. در این مدل، سطح دسترسی بهصورت مداوم ارزیابی میشود، بدون اینکه مزاحمتی برای کاربر مانند درخواست ورودهای مکرر ایجاد شود.
در این چارچوب، اطلاعات کاربری از طریق سامانههای مدیریت هویت و دسترسی (IAM) کنترل میشود؛ سامانهای که از مجموعهای از سیاستها، فرایندها و فناوریها تشکیل شده و به سازمانها اجازه میدهد هویت دیجیتال کاربران و سطح دسترسی آنها به اطلاعات و منابع حیاتی را بهدرستی مدیریت کنند. IAM با اختصاص نقش به کاربران، تضمین میکند که هر فرد فقط به آنچه نیاز دارد دسترسی دارد و این موضوع باعث افزایش امنیت، چابکی بیشتر و کاهش هزینهها میشود.
IAM در حالی که امنیت سازمان را حفظ میکند، تجربه کاربری را نیز بهبود میبخشد. این کار از طریق ابزارهایی مانند ورود یکپارچه (SSO) و احراز هویت چندمرحلهای (MFA) انجام میشود که فرآیند احراز هویت را سریع و ساده میکنند. همچنین، این سامانه بسیاری از کارهای زمانبر و مستعد خطای انسانی را خودکار میسازد؛ ویژگیای حیاتی در عصری که کسبوکارها به سمت موبایل، دورکاری و فضای ابری حرکت میکنند.
علاوه بر این، سازمانها باید بتوانند طیف وسیعی از دستگاههایی را که وارد شبکه میشوند شناسایی و محافظت کنند. به همین دلیل، راهکارهای کنترل دسترسی به شبکه (NAC) نقش مهمی در پیادهسازی سیاستهای استفاده از دستگاه شخصی (BYOD) و همچنین ایمنسازی دستگاههای اینترنت اشیا (IoT) دارند. این راهکارها دید کاملی از تمام کاربران و دستگاههای متصل به شبکه فراهم میکنند، دسترسی آنها را به بخشهای خاصی از شبکه محدود میکنند و پاسخدهی خودکار به رویدادها را برای تسریع واکنشها ممکن میسازند.
مزایای تقسیمبندی شبکه
تقسیمبندی شبکه مزایای متعددی برای کسبوکارها به همراه دارد. این مزایا شامل کاهش سطح حملهپذیری، جلوگیری از حرکت افقی مهاجمان در سیستمها، و بهبود عملکرد شبکه هستند. در ادامه، مهمترین مزایای این معماری امنیتی معرفی شدهاند:
امنیت (Security)
تقسیمبندی باعث افزایش امنیت میشود، زیرا از گسترش حملات در سراسر شبکه و نفوذ به دستگاههای محافظتنشده جلوگیری میکند. در صورت بروز حمله، تقسیمبندی تضمین میکند که بدافزار نتواند به سایر سیستمهای سازمان نفوذ کند.
همچنین، عبور ترافیک هر بخش از شبکه از فایروال به سازمان امکان میدهد سیاستهای حداقل سطح دسترسی (Least Privilege) را اجرا کرده و فقط به اندازهای که لازم است به کاربران اجازه دسترسی بدهد. از طرفی، این مسیر فایروالی میتواند دستگاهها را برای تهدیدات احتمالی بررسی کند.
مثال: تقسیمبندی شبکه میتواند مانع از آن شود که یک حمله بدافزاری در یک بیمارستان به دستگاههای حیاتی و فاقد نرمافزار امنیتی سرایت کند.
عملکرد (Performance)
تقسیمبندی باعث کاهش ترافیک شلوغ و ازدحام شبکه میشود که یکی از دلایل اصلی افت عملکرد است. این موضوع بهویژه برای خدماتی که منابع زیادی مصرف میکنند (مانند بازیهای آنلاین، استریم رسانه و کنفرانسهای ویدیویی) اهمیت دارد.
مثال: در سازمانهایی که جلسات خود را از طریق ویدیوکنفرانس برگزار میکنند، تقسیم ترافیک میتواند اولویت عملکرد این برنامهها را تضمین کند. در شرایط ازدحام، بستههای داده ممکن است از بین بروند و باعث ایجاد تأخیر یا اختلال در کیفیت صدا و تصویر شوند، اما تقسیمبندی شبکه میتواند جلساتی با کیفیت ثابت و مطلوب را تضمین کند.
نظارت و پاسخدهی (Monitoring and Response)
تقسیمبندی شبکه فرآیند نظارت بر ترافیک را سادهتر میکند. این روش به سازمان کمک میکند تا سریعتر فعالیتها یا ترافیک مشکوک را تشخیص دهد، رخدادها را ثبت کند، و اتصالهای مجاز یا ردشده را بررسی نماید.
تقسیم شبکه به زیرشبکههای کوچکتر (Subnets) امکان میدهد تا ترافیک ورودی و خروجی هر بخش بهصورت مجزا نظارت شود، که بهمراتب سادهتر از بررسی ترافیک کل شبکه است. این باعث میشود امنیت دقیقتر اجرا شود و احتمال نادیدهگرفتن تهدیدها کاهش یابد.
مثال کاربردی: در سازمانهایی که ملزم به رعایت استاندارد PCI DSS هستند، نظارت دقیق بر ترافیک برای جلوگیری از به خطر افتادن اطلاعات کارت اعتباری و کاهش پیچیدگی در ارزیابی این استاندارد بسیار مهم است.
تقسیم بندی شبکه با استفاده از فایروال
تقسیمبندی شبکه با استفاده از فایروال یکی از مؤثرترین روشها برای افزایش امنیت، کاهش سطح حملهپذیری و بهبود کنترل بر ترافیک داخلی و خارجی شبکه است. در این روش، فایروال نهتنها در مرز شبکه نقش محافظ را ایفا میکند، بلکه بهعنوان ابزار مرکزی برای اعمال سیاستهای دسترسی میان بخشهای مختلف شبکه نیز عمل میکند.
هدف از تقسیمبندی شبکه با فایروال
جلوگیری از حرکت جانبی مهاجمان (Lateral Movement)
اگر یک بخش از شبکه آلوده شود، فایروال از گسترش حمله به بخشهای دیگر جلوگیری میکند.تفکیک منابع حساس
بخشهایی مانند سرورهای مالی، دادههای مشتریان یا منابع تحقیق و توسعه در بخشهای ایزوله شده با سیاستهای دسترسی دقیق قرار میگیرند.اعمال اصل حداقل دسترسی (Least Privilege)
هر کاربر یا سرویس فقط به بخشهایی که نیاز دارد دسترسی دارد.
روشهای رایج تقسیمبندی شبکه با فایروال
روش | توضیح |
---|---|
VLAN + فایروال | شبکه به VLANهای مجزا تقسیم میشود و فایروال بین آنها قرار میگیرد تا ترافیک را کنترل کند. |
Zone-based segmentation | در فایروال، Zoneهایی مانند “Internal”، “DMZ”، “Guest”، و “Critical” تعریف میشوند که هر کدام سیاست خاص خود را دارند. |
Microsegmentation با NGFW | با استفاده از فایروالهای نسل جدید (NGFW) میتوان ترافیک بین برنامهها و بارهای کاری (Workloads) را در سطح بسیار جزئی کنترل کرد. |
مثال کاربردی
سازمان چندبخشی (مالی، منابع انسانی، IT):
هر بخش در VLAN جداگانهای قرار دارد.
فایروال بین این VLANها قرار دارد و سیاستهای زیر را اعمال میکند:
منابع انسانی فقط به سرور منابع انسانی دسترسی دارد.
بخش مالی به نرمافزار حسابداری و سرورهای مالی محدود شده است.
IT به همه بخشها برای پشتیبانی دسترسی دارد، اما تحت نظارت شدید.
نقش فایروال نسل جدید (NGFW) در تقسیمبندی پیشرفته
فایروالهای مدرن مانند Fortinet FortiGate، Palo Alto NGFW، Sophos XGS قابلیتهایی فراتر از فیلتر IP و پورت دارند. آنها میتوانند:
کاربران را با اتصال به Active Directory شناسایی کنند.
سیاستها را بر اساس نقش، برنامه، دستگاه یا موقعیت جغرافیایی اعمال کنند.
SSL Inspection انجام دهند و ترافیک رمزنگاریشده را بررسی کنند.
جمعبندی
تقسیمبندی شبکه یکی از پایههای مهم در معماری امنیتی مدرن به شمار میرود. با جدا کردن بخشهای مختلف شبکه به زیرشبکههای مستقل و قابل کنترل، سازمانها میتوانند از گسترش تهدیدات، نفوذ بدافزارها و دسترسی غیرمجاز جلوگیری کنند. این روش با افزایش سطح کنترل، کاهش سطح حملهپذیری، و بهبود نظارت بر ترافیک، نهتنها امنیت شبکه را تقویت میکند بلکه کارایی و عملکرد سیستمها را نیز ارتقا میبخشد.
انواع مختلف تقسیمبندی از جمله ریزتقسیمبندی (Microsegmentation)، تقسیمبندی داخلی و تقسیمبندی مبتنی بر هدف، پاسخهای متفاوتی برای نیازهای امنیتی پیچیده امروزی ارائه میدهند. بهویژه در محیطهای چندابری و ترکیبی، این تقسیمبندیها باعث انعطافپذیری بیشتر، کاهش پیچیدگی، و سازگاری با استانداردهای امنیتی نظیر PCI DSS میشوند.
از سوی دیگر، فایروالها – بهویژه فایروالهای نسل جدید (NGFW) – نقش کلیدی در اجرای تقسیمبندی ایفا میکنند. این ابزارها نهتنها در مرز شبکه عمل میکنند، بلکه در دل شبکه، میان VLANها، Zoneها یا حتی بارهای کاری در لایههای مختلف عمل میکنند. فایروالهای مدرن میتوانند کاربران را بر اساس نقش، مکان، برنامه و رفتار شناسایی کرده و سیاستهای امنیتی بسیار دقیقتری اعمال کنند.
مدل امنیتی Zero Trust نیز بر پایه تقسیمبندی شبکه و کنترلهای مبتنی بر هویت، اعتماد و نقش بنا شده است. در این مدل، هیچ کاربر یا دستگاهی پیشفرض قابل اعتماد نیست و همه چیز باید بهصورت مداوم تأیید شود. ابزارهایی مانند IAM، SSO، MFA و NAC در کنار فایروال، یک چارچوب یکپارچه امنیتی ایجاد میکنند که سازمان را در برابر تهدیدات نوظهور محافظت میکند.
در نهایت، ترکیب تقسیمبندی هوشمندانه با فایروالهای پیشرفته، مدل Zero Trust، و فناوریهای کنترل هویت، سازمانها را به سوی امنیتی پویا، منعطف و پایدار هدایت میکند – امنیتی که با رشد فناوری و تهدیدات، همگام و قابل توسعه است.